سلام.من قبلا خیلی داداش هایم را دوست داشتم...اما وقتی برادر و یا داداش صدایشان میزدم جوری تو ذوقم میزدند...یعنی برادرم سعی میکرد که به من بفهماند او اصلا به عنوان خواهر به من نظر نمیکند
برای همین و بنابر رفتارهایشان من هم سرد شدم...و به خاطر همین معمولا میانه مان جنگ و دعواست...او میگوید ما دوستیم اما به هیچ وجه نمیگوید خواهر و برادریم و من هرگز این را از او نشنیده ام
و احساس کرده ام او مرا خواهر نمیداند...دیگر مثل گذشته پای حرف هایش نمیشینم و بیشتر یا سکوت میکنم و یا به جایی دیگر میروم...راهنمایی ام کنید